جَریمــِــــــه یِ عِشـــــــق...

THE BEST BOY

یاد دارم در غروبی سرد سرد
میگذشت از کوچه ها دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه وظرف سفالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت اهی کشید قلبش شکست
اول ماه است ونان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگی است؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم زود از حیاط بیرون دوید
گفت: آقا سفره خالی میخرید؟؟؟


نظرات شما عزیزان:

Roya
ساعت18:00---14 خرداد 1393
سلام وبت عالیه میسی ک ب منم سرزدی لینکی
پاسخ:دمت گرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, ] [ 17:52 ] [ ♦:sَhadmehr:♦ ]

[ ]